|
آزمون ها و نمونه سوالات ابتدایی در این وبلاگ می توانید سوالات مربوط به دروس ابتدایی و راهنمایی را دانلود نمایید. درباره وبلاگ ![]() خدايا.... چه خوش است .... در دشت آرامش ياد تو گام برداشتن… با نگاه مهرباني تو نفس كشيدن… و با تبسم رضاي تو به سر بردن آخرین مطالب
لینک های مفید
دوشنبه سی ام اردیبهشت ۱۳۹۲ :: ۸:۱۰ ق.ظ :: نويسنده : سجاد سر زعیم
چکيده آتاکسي مخچه اي بيماري نورولوژيکي است که با عدم هماهنگي درحرکات، عدم ثبات دروضعيت و طرز ايستادن (Posture)، ناهنجاري درراه رفتن (gait) و لرزش ارادي (Intention tremor) همراه است. امروزه بسياری از انسان ها از اين بيماری رنج می برند و مطالعات نشان دادند که سلول هاي پورکنژ درقشر مخچه، شايعترين نوع نورون هاي مخچه هستند که دربيماران آتاکسيک آسيب مي بينند. با توجه به اينکه مخچه هماهنگی در حرکت را از طريق توليد سيگنال های زمان بندی شده دقيق برای تقويت و مهار عضلات اگونيست و آنتاگونيست انجام می دهد و اين سيگنال های زمان بندی شده به شکل تغييرات گذرا در فرکانس و الگوی شليک اين نورون ها کد می گردد و از طرفی در آتاکسی نورون هاي پورکنژ دچار آسيب می گردند، لذا تغييرات خصايص ذاتی بويژه تغيير در فرکانس و الگوی شليک اين سلول ها را با استفاده ازثبت داخل سلولی از برش های زنده ورميس در مدل حيوانی آتاکسي مخچه ای مورد بررسی قرار داديم و نقش جريانات A-type و Kv1 را نيز در آتاکسی مطالعه نموديم. همچنين اثرات دو داروی نوروپروتکتيو Riluzole و4-AP را در سطح بافت، رفتار و الکتروفيزيولوژی در آتاکسی ايجاد شده با سم 3-استيل پيريدين(3-AP) مورد مطالعه قرار داديم. برای بررسی بافتی قشر مخچه از رنگ آميزی کرزيل ويوله و برای بررسی فعاليت های حرکتی و هماهنگی حرکتی از دستگاه روتارود و حرکت سنج نوع Opto-varimex Auto track system استفاده گرديد. مطالعه الکتروفيزيولوژی با روش Sharp recording و Whole cell patch از سلول های پورکنژ انجام گرفت. نتايج حاصل اين تحقيق نشان دادند که: 1- مطالعه بافتی نشان داد که در شرايط آتاکسيک، تراکم سلول های پورکنژ در لايه سلول های پورکنژ کاهش می يابد و همچنين سلول ها در اين لايه به صورت نامنظم و پراکنده تری در مقايسه با کنترل قرار گرفته اند. استفاده از نوروپروتکتيو هايی همچون Riluzole (mg/kg 4( و 4-AP (mg/kg 2( سبب بهبود تراکم و نظم سلول ها در لايه سلول های پورکنژ گرديد 2- در مطالعه رفتاری، حيوانات آتاکسيک کاهش در فعاليت های حرکتی و نيز هماهنگی حرکتی نشان دادند که استفاده از Riluzole (mg/kg 4 و 2 ( و 4-AP (mg/kg 2( سبب بهبودی نسبی در فعاليت های حرکتی و هماهنگی حرکتی گرديد 3- فرکانس شليک پتانسيل های عمل سديمی سلول های پورکنژ در شرايط آتاکسی کاهش می يابد و الگوی شليک منظم تبديل به نامنظم می گردد. ضريب تغييرات فواصل بين اسپايکی (C.V) که شاخصی برای تعيين نظم در فايرينگ (Precision of firing) می باشد در شرايط کنترل 03/0 ± 13/0 بود و در شرايط آتاکسيک به 13/0 ± 3/0 تغيير يافت. همچنين درصد سلول های خاموش در گروه آتاکسيک نسبت به گروه کنترل 7/12% افزايش نشان داد. 4- دامنه هيپرپولاريزاسيون متعاقب سريع (Fast AHP) و دامنه و طول مدت هيپرپولاريزاسيون متعاقب پس از تحريک (pAHP) در سلول های پورکنژ آتاکسيک کاهش معنی داری يافت. 5- در الگوی شليک انفجاری تعداد برست در دوره فعال و مدت زمان فاصله بين برست ها درمقايسه با گروه کنترل کاهش معنی داری نشان دادند 6- فرکانس شليک پتانسيل های عمل سديمی در سلول های پورکنژ موش های دريافت کننده 3-AP و Riluzole افزايش يافت بطوريکه اختلاف معنی داری با گروه کنترل نداشت و همچنين در اين حيوانات دامنه هيپرپولاريزاسيون متعاقب سريع و دامنه و طول مدت هيپرپولاريزاسيون متعاقب پس از تحريک با جريان دپولاريزه کننده افزايش يافته و در مقايسه با گروه کنترل تفاوتی نداشتند. 7- الگوی شليک تونيک در سلول های پورکنژ موش های دريافت کننده 3-AP و Riluzole در مقايسه با سلول های پورکنژ در شرايط آتاکسيک بصورت Regular بوده و ضريب فواصل بين اسپايکی (C.V) در دوز mg/kg 4 و 2 به ترتيب 03/0 ± 2/0 و 04/0 ± 15/0 بود. بطوريکه C.V شليک تونيک در موش های دريافت کننده 3-AP و Riluzole با دوز mg/kg 4 به گروه کنترل (04/0 ± 15/0) کاملاً نزديک شده است. 8- استفاده همزمان 3-AP و 4-AP الگوی شليک خاموش را در حيوانات آتاکسيک کاهش داد. 9- جريان پتاسيمی حساس به 4-AP در تنظيم الگوی شليک سلول پورکنژ موش آتاکسيک نقش داشته و مهار اين جريان فعاليت خودبخودی را تقويت و می تواند توليد فعاليت انفجاری نمايد و سبب القاء فعاليت در سلول های خاموش گردد. 10- جريان Ih در سلول های پورکنژ کنترل و آتاکسيک حضور داشته و در کنترل الگوی شليک نقش دارد. 11- در شرايط کنترل، مهار کانال های Kv1 در سلول های پورکنژ با فعاليت خودبخودی تونيک سبب تغيير الگوی شليک گرديد. بطوريکه 20 دقيقه پس از کاربرد DTX الگوی شليک از تونيک به برست تغييريافت. طول مدت و دامنه پتانسيل های عمل سديمی در مقايسه با قبل از بکار بردن DTX به ترتيب معنی داری افزايش و کاهش معنی داری نشان داد. 12- در شرايط آتاکسيک مهار کانال های Kv1 در سلول های پورکنژی که فعاليت خودبخودی داشتند تأثيری بر الگوی شليک نداشت. همچنين، دامنه و طول مدت اسپايک های سديمی پس از بکار بردن DTX تغييری را نشان ندادند. تنها تغيير معنی دار، فرکانس اسپايک های سديمی بود که در 20 دقيقه پس از کاربرد DTX افزايش نشان داد.. وازه های کليدی: Riluzole، 4-آمينو پيريدين ، دندروتوکسين، سلول های پورکنژ، آتاکسی، 3-استيل پيريدين، مخچه، نوروپروتکشن، هيپرپولاريزاسيون متعاقب، فرکانس
برچسبها: آتاکسي مخچه اي بيماري نورولوژيکي است |
||
|
تمامی حقوق این وبلاگ محفوظ است |طراحی : پیچک
|